جای پرداختن به دیالوگها در ادبیات ما خالی است
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۶۰۶۷۸
به گزارش خبرگزاری مهر، مراسم رونمایی از کتابهای «حرفهایی که در ذهنمان میماند» و «شخصیت شناسی در بازیگری» عصر جمعه ۱۷ آذر در سالن استاد فریدون ناصری خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
ابوالفضل جلیلی با بیان اینکه بانوان برای ورود به سینما مظلوم هستند گفت: بازیگر باید از درون حرف بزند. بازیگری شغلی دوست داشتنی است مشروط برآنکه با تزکیه نفس همراه باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با اشاره به کتاب «حرفهایی که در ذهنمان میماند» افزود: خودم خیلی دنبال دیالوگ نمیروم و ۵۰ تا ۶۰ فیلم در زندگیام بیشتر ندیدهام ولی بعضی فیلمها چیزهای دوست داشتنی دارد و فیلم «جیب بر» یکی از این آثار است و دیالوگ صحنه روبرو شدن زن و مرد در پشت میلههای زندان برای من دوست داشتنی است.
وی با بیان اینکه معتقدم بازیگران ما مونوتن حرف میزنند به فیلم «گوزنها» مسعود کیمیایی اشاره کرد و گفت: دیالوگ گور پدر نشئگی بعد التماس که نشان از خدشهدار شدن غرور شخصیت است، برای من نشان قدرت است و این سکانس را دوست دارم.
حسین مسافر آستانه، کارگردان تئاتر نیز با اشاره به نگارش کتاب «حرفهایی که در ذهنمان میماند» به نویسندگی حوریه مقدم از بازیگران سینما و تلویزیون در این مراسم افزود: چقدر جای پرداختن به دیالوگها در ادبیات ما خالی است و آنچه ما از ادبیات کهن درباره ادبیات قصار میشنویم از دل سخنرانیها برآمده و گاه به عنوان ضربالمثل کاربردی است.
وی گفت: کتاب «حرفهایی که در ذهنمان میماند» که توسط یک بازیگر جمع آوری شده برای آحاد جامعه مفید است و باید در انتشار آن تلاش کرد تا همه مردم در هر جایگاهی آن را مطالعه کنند. این دیالوگها برگرفته از زندگی هستند.
این کارگردان تئاتر درباره کتاب «شخصیت شناسی در بازیگری» افزود: شنیدیم بازیگری کار سخت بعد از معدن است و این کار سخت یک پز برای ما است اما از خود نپرسیدیم سختی بازیگری چیست؟ آنچه امروز در بازیگری میبینیم سخت نیست و فقط فرصت دیده شدن است. در آموزشها مهارتها را یاد میگیریم اما اینها ابزار بازیگری است و ابزار کافی نیست. در دانشگاه واحد شخصیت شناسی داریم اما کاربردی نیستند. معتقدم شخصیت شناسی در این کتاب بر اساس این نکته آمده که بازیگری از سختترین مشاغل جهانی است. ما بازیگران درجه یکی داشتیم که ویژگیهای ذکر شده در این کتاب را دارا بودند که بر اساس دریافت غریزی بود اما در آموزش بازیگری امروز به پوسته یک نقش میرسیم و از اینرو یک بازیگر در نقشهای مختلف خیلی تفاوتی ندارد.
وی گفت: جای این کتاب که توسط حوریه مقدم بازیگر سینما و تلویزیون نوشته شده خالی بود و این کتاب جامع است. برای علاقهمندان جدی بازیگری این کتاب را توصیه میکنم و معتقدم این دو کتاب باید در تیراژ بالا در اختیار علاقهمندان قرار گیرد.
در ادامه این مراسم نفیسه روشن بازیگر سینما و تلویزیون بخشی از کتاب «شخصیت شناسی در بازیگری» را با نگاه به فیلم «شام آخر» خواند و این مهم را به آتیلا پسیانی بازیگر فقید سینما تقدیم کرد.
نفیسه روشن گفت: در دورانی هستیم که همه سرگرم فضای مجازی هستند و به اهالی هنر بیمهری میشود. امیدوارم بتوانیم قدردان اهالی فرهنگ و هنر باشیم و نام و یاد آنان را گرامی بداریم. افراد تازه وارد به هنر دچار توهم میشوند و باید روی اخلاق هنر بیش از پیش کار کنیم.
علیرضا جلالیتبار بازیگر سینما نیز در این مراسم افزود: خوشحالم کتاب توسط حوریه مقدم از همکارانم در عرصه بازیگری منتشر شده است. در دنیا مردم همچنان کتاب میخوانند و کتاب و سینما باهم دوست هستند. وقتی میشنوم کتاب جدیدی معرفی میشود شاد میشوم.
وی گفت: در زمینه تولید دانش و هنر باید وجه بومی سازی را انجام دهیم و در ایران این فرایند با نوشین انجام شده که به بازیگر دانش بررسی شخصیت را بدهد. جامعه با تحول به شخصیت میرسد و درام جدید شکل میگیرد. شناخت شخصیت برای همه ارکان تولید مهم است و باید با دانش، ابزار و متر شخصیت پردازی داشته باشیم و در این کتاب شکلهای برخورد با شخصیت مدون شده است.
این بازیگر سینما با اشاره به کتاب «حرفهایی که در ذهنمان میماند»، درباره تولید محصولات جانبی آثار سینمایی افزود: باید فیلم را به محصولات ثانویه تبدیل کنیم و این باعث میشود زیست ما به عنوان تجربه بشری بزرگان ادبی فارسی ادامه یابد. وجود چنین کتابهایی جبهه بعدی پس از سینما است.
سید علی هاشمی کارگردان سینما و تئاتر نیز گفت: امروز ما به بازیگرانی که تحصیلات آکادمیک داشته و دغدغهمند مسائل فرهنگی باشند نیاز داریم که حوریه مقدم با این کتاب در این راه قدم گذاشت. کتاب «شخصیت شناسی در بازیگری» بسیار کامل است. حتی شخصیت شناسی در دانشگاه این قدر کامل نبود و نگرشها و متدهای کاملی دارد. اینکه یک بازیگر در قامت نویسنده، از نگاه علمی به مسئله شخصیت شناسی نگاه کند، ارزشمند است.
وی درباره کتاب «حرفهایی که در ذهنمان میماند» نیز افزود: از زمانی که دیالوگ وارد سینما شد چقدر در خاطر ما مانده؟ فقط دیالوگهای خاص در ذهن مانده و اغلب دیالوگهای سینما روزمره است و جدا کردن دیالوگهای خاص جذابیت داشت.
ایرج افشاری، نویسنده و کارگردان تئاتر نیز در ادامه این مراسم گفت: جای این دو کتاب خالی بود که توسط حوریه مقدم بازیگر سینما و تلویزیون به رشته تحریر درآمد. فلسفه نگارش کتاب جاودانه شدن است اما فرمتی که در کتاب «حرفهایی که در ذهنمان میماند» میبینیم کمک میکند که از این جملات استفاده کنیم.
وی با اشاره به جملاتی از روژه گارودی و رومن گارودی افزود: جملات در این کتاب توسط حوریه مقدم، هنرمندانه و این دیالوگها با سختی انتخاب شده و تا به امروز کتاب «حرفهایی که در ذهنمان میماند» جزو نخستین آثار مکتوب درباره دیالوگهای ماندگار سینماست.
این نویسنده درباره کتاب «شخصیت شناسی در بازیگری» نیز گفت: نیاز به این کتابها داریم که شخصیت شناسی و رسیدن بازیگر به شخصیت، دقیق توضیح داده شده است. تحلیل شخصیت، طراحی و ارائه مهمترین رکن شخصیت برای بازیگر است و این کتاب پیشنهاد میدهد این مسیر سخت چگونه ارائه شود.
وی با اشاره به هدف خود از نگارش این دو کتاب افزود: امیدوارم کتاب «شخصیت شناسی در بازیگری» بتواند به اعتلای این عرصه کمک کند. کتاب «حرفهایی که در ذهنمان میماند» نیز تلاشی برای حفظ خاطرات ما از آثار سینمایی و تلویزیونی است و با این هدف به رشته تحریر درآمد.
کد خبر 5961838 فاطمه میرزا جعفریمنبع: مهر
کلیدواژه: رونمایی کتاب کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نقد کتاب محمدمهدی اسماعیلی انتشارات کتاب جمکران فلسطین فرهنگستان هنر انتشارات سوره مهر محمد مهدی اسماعیلی وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی انسیه خزعلی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران فرهنگ و ارشاد اسلامی سینما و تلویزیون بازیگر سینما دیالوگ ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۶۰۶۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انعکاس چهره معلم در قاب جادو
خاطرهسازی تلویزیون در حوزه معلم و مدرسه با آثار دیگری هم رقم خورده که هرکدامش یک بخش از دوران کودکیمان را یادآوری میکند. در آستانه روز معلم هستیم و متناسب با این فضا، مروری به برخی سریالهای خاطرهانگیز داشتیم که با حال و هوای معلم و مدرسه روی آنتن رفته است.قصه شیطنتهای مجید
برای خیلی از ما، قصههای مجید با حال و هوای شاگرد پر از شیطنتی به نام مجید، ماندگار شده که هر بار با یک چالش روبهرو میشد. مجید مثل بقیه دانشآموزان نبود و هر بار میخواست مشکلاتش را به روش خودش حل کند. تعجب بیبی، مادربزرگ مجید از کارهایی که این پسر نوجوان انجام میداد، تناقض و جذابیتهای این مجموعه را بیشتر میکرد. قصههای مجید، برگرفته از کتابی با همین عنوان بود که به قلم هوشنگ مرادی کرمانی منتشر شده بود. البته در کتاب قصههای مجید، داستان در شهر کرمان روایت شده بود و در این سریال، داستان در شهر اصفهان روایت میشد. مدرسه و معلمها از عناصر اصلی این قصه بودند.
یک مدرسه شبانهروزی
مدرسه همت را هم باید ازجمله مجموعههای با محوریت درس و مدرسه دانست. این مجموعه تلویزیونی درباره دانشآموزانی است که در یک مدرسه راهنمایی با نام همت به صورت شبانهروزی زندگی میکنند. این دانشآموزان هربار با ماجرای تازهای روبهرو میشوند. کارگردانی این کار در دست رضا میرکریمی بود و ازجمله بازیگران اصلی آن میتوان به مهران رجبی اشاره کرد که خودش هم روزگاری در قامت معلم فعالیت میکرده است. از دیگر بازیگران مدرسه همت میتوان به مسعود جدی، یدا... حبیبی، مسعود ریاضی، علی رمضانی و کاظم سفیدی اشاره کرد.
حال و هوای مادرها در یک مدرسه
مدرسه مادربزرگها با آن حال و هوای طنز بازیگران سن و سالدار را یادتان هست؟ سریال مدرسه مادربزرگها به کارگردانی غلامرضا رمضانی و بر اساس طرحی از مرحوم فرشته طائرپور است که روایتگر به مدرسه آمدن تعدادی خانم میانسال را نشان میداد. این خانمها که با معلم جوان روبهرو میشوند، هر بار یک قصه را رقم میزدند. در کنار مادربزرگها و خانم معلم و شاگردان مدرسه، یک زن و مرد سرایدار مدرسه بودند و گوشهای از مدرسه زندگی میکردند که آنها نیز در نوع خود شخصیتهای جالبی را خلق کردند. نکته جالب درباره مدرسه مادربزرگها این بود که شخصیتها و قهرمانهای این سریال همه از میان زنان میانسالی بودند که توانستند با نوع بازی و شخصیتی که داشتند، مخاطبان را با خود همراه کنند. مخصوصا نوع گویش و ادای دیالوگ و لهجهای که هرکدام از این افراد داشتند، آنها را به کاراکترهای محبوب و دوست داشتنی تبدیل کرده بود.
باز دیر رسیدم
چهره اکبر عبدی با آن ترس و استرسی که برای رسیدن به مدرسه داشت برای خیلیها خاطرهساز شد و جمله همیشگی «باز مدرسم دیر شد» را ماندگار کرد. مجموعه باز مدرسم دیر شد به کارگردانی حسین افصحی محصول سال ۱۳۶۲ بود و اکبر عبدی، نقش یک شاگرد تنبل را در آن بازی میکرد که همیشه برای رفتن به مدرسهاش دیر شده بود. عبدی پیش از این درباره بازی در این سریال گفته بود که برای نقشآفرینی در این مجموعه ۱۰۰۰ تومان دستمزد میگرفته است. شخصیت محسن با بازی اکبر عبدی همیشه برای رسیدن به مدرسه تاخیر داشت و بازیگوشی میکرد. نوع بازی و تکهکلام اکبر عبدی باعث شده بود این مجموعه به یک اثر پرطرفدار تبدیل شود.
آقا اجازه هولم نکن
مبصر چهار ساله کلاس را یادتان هست؟ همان پسر قدبلندی که انگار سنش از بقیه بچههای دیگر بیشتر بود و چند سال یک کلاس را گذرانده بود. شعر معروفی که ابتدای هر قسمت با عنوان «آقا اجازه هولم نکن» میخواند، آن را به یک خاطره ماندگار برای مخاطبان تبدیل کرده بود. بازی مرحوم حسین محباهری در این مجموعه نمایشی به جذابیتهای آن افزوده و مخاطبان بسیاری را به سمت آن کشیده بود.
روایتی از ۵ دختر دبیرستانی
آسمان همیشه ابری نیست هم ازدیگر مجموعههای تلویزیونی با حال وهوای مدرسه بود که روایتگر قصه پنج دختر نوجوان از پنج خانواده مختلف را نشان میداد که هر کدام با چالشهایی مواجه میشدند. در قصه سریال فوق،نسرین یکی ازدانشآموزان بود که پدرش با مشکلات مالی مواجه میشد.زندگی همه دختران درسریال آسمان همیشه ابری نیست، با محوریت دبیرستانی بود که در آن درس میخواندند.این مجموعه تلاش میکرد بارویکردی اجتماعی زندگی پنج خانواده راازنظررفتاری واخلاقی روایت کند که درطول داستان،تبعات رفتارهرکدام از آنها در قالب داستانی اجتماعی ودرام به تصویر کشیده میشد.تاثیر مدرسه بررفتاراین پنج دختر دبیرستانی ازجمله مسائلی بود که توانست این مجموعه رابه یک روایت تاثیرگذار ازتاثیرمدرسه و خانه بر یکدیگر تبدیل کند.
معلمی در دل روستا
کوبار و روایت معلمی که به روستا میرود هم قصه به یادماندنی از مدرسه و معلم بود. این مجموعه یک درام تلویزیونی اجتماعی و داستانی به کارگردانی فریدون حسن پور بود که در بهار ۱۳۹۷ از شبکه دوم سیما پخش شد. کوبار در زبان گیلکی به معنای باران کوهی (کوه و تپه باران زده) است. در این مجموعه تلویزیونی بازیگرانی مانند پژمان بازغی، مهران غفوریان، مهران رجبی، پیام دهکردی و سیروس گرجستانی حضور داشتند. داستان کوبار درباره معلمی جوان با بازی ارمیا قاسمی بود که برای آموزش دادن به روستا رفته بود و در این روستا با عشق و علاقه فراوان به کودکان راه و رسم زندگی را آموزش میداد. البته در این مسیر با اختلافات مختلفی روبهرو میشد و همین مسأله، خط کلی قصه را رقم میزد.
مدرسهای با حال و هوای ادبیات
از دیگر آثار نمایشی تلویزیون که با حال و هوای مدرسه و معلم پخش شده بود، سریال مدرسه ما بود. داستان این سریال که در گروه کودک و نوجوان تهیه شده بود، درباره دانشآموزان کلاس سوم مدرسه راهنمایی چمران بود که دردسرها و مشکلاتی را برای مدرسه ایجاد میکردند. کیهان، معلم جدید ادبیات که در میانه سال جایگزین معلم قبلی شده است تغییراتی را در شرایط مدرسه ایجاد میکرد. حال و هوای همراهی معلم ادبیات جدید، بچهها را بیشتر از قبل با فضای مدرسه همراه کرده و ماجراهایی را رقم زده بود. سریال مدرسه ما به کارگردانی داریوش یاری، تولید و روانه آنتن شده بود.
زنگ آخر
از دیگر مجموعههای با محوریت نمایش شخصیت معلمها باید به زنگ آخر اشاره کرد که به کارگردانی نیما فلاح و در سال ۱۳۸۱ تولید شده بود. قصه زنگ آخر مربوط به مدرسهای بود که مدیرش قول داده بود تا پایان سال، آن مرکز آموزشی را به بالاترین سطح علمی و... برساند اما در این مسیر، رویدادها و ماجراهای مختلفی رخ میداد. بازیگرانی همچون سیامک انصاری، ارژنگ امیرفضلی، سیدجواد رضویان، رامین ناصرنصیر، بیژن بنفشهخواه، رضا بنفشهخواه، نادر سلیمانی و امیر نوری در این سریال نقشآفرینی کرده بودند.
معلمی در پایتخت
در کنار برنامه و سریالهایی که با حال و هوای خاص و ویژه مدرسه یا معلمان روی آنتن رفته، برخی از مجموعهها هم در قالب یک یا چند شخصیت، کاراکترهای معلم را در دل قصه خود جای دادهاند؛ بهعنوان مثال در سریال پایتخت، با یک معلم قدکوتاه طرف هستیم که نقی چند بار به کنایه به او میگوید:«دوغت رو بنوش» و او را به سخره میگیرد. کمی بعد متوجه میشود که فقط قامت او کوتاه است و سن و سالی دارد. شخصیتی که معلم روستاست و زن و بچه دارد که همین تناقض در ظاهر و باطن او باعث ایجاد طنز در قصه میشود.
آقا یوسفی در دل کردستان
سریال دیگری که به کاراکتر معلم اشاره کرده، سریال نون خ است که در فصول دوم و سوم خود، کاراکتری به نام آقایوسف را در قامت معلم بچههای روستا نشان میداد. این کاراکتر که با هنرمندی یوسف کرمی اجرا شده بود، با سادگی و صداقتی که از خود نشان میداد، توانست آن را باورپذیر نشان دهد. کرمی پیش از این درباره این نقش گفته بود: نوعی سادگی و صداقت در گفتار و دیالوگهای این سریال وجود دارد؛ به شکلی که انگار شخصیتها از جنس خود مردم هستند که همه این موارد سریال را قابل باور میکند. همچنین شوخیهای خاص و منحصربهفردی که سعید آقاخانی و نویسنده طراحی میکنند و استفاده از بازیگرانی که شاید تا پیش از نونخ جای دیگری دیده نشده بودند از دیگر ویژگیهایی است که به نظرم این مجموعه را متفاوت کرده است. من تئاتر را از مدرسه و دوران راهنمایی شروع کردم و در ادامه هم با تحصیلات دانشگاهی ادامه دادم و به رشته بازیگری در دانشگاه آزاد اراک رفتم. در ادامه هم در کارهای تصویری و دیگر حوزههای هنر فعالیت داشتم.
شما که معلمی
احتمالا شما هم دیالوگ معروف مرحوم آتیلا پسیانی را در سریال چاردیواری به خاطر دارید که به پسر معلمش میگفت:«شما که معلمی...» و ادامه جمله را با سرزنش خطاب میکرد. شخصیت معلم سریال چاردیواری با بازی جواد عزتی توانسته بود در میان کاراکترهای پرمخاطب این مجموعه قرار گیرد و تماشایی شود. قصه اصلی چاردیواری درباره جوانی به نام نادر بود که درگیر ماجراهایی پیرامون خانوادهاش میشد. جواد عزتی در نقش ناصر برادر نادر بازی میکرد که معلم بود و تلاش میکرد رفتارش در چارچوب باشد.
معلم یا بازیگر؟ مسأله این است
در کنار تولیدات مختلف تلویزیون با محوریت حال و هوای مدرسه و کاراکتر معلمها، باید به بسیاری از بازیگرانی اشاره کرد که قبل از مشغول شدن به بازیگری، در قامت معلم فعالیت میکردند.
مهران رجبی از جمله همین بازیگران است که پیش از این درباره خاطره خود از شغل معلمی گفته بود: یکی ازدلایلی که من خودم را از معلمی بازخرید کردم، حقوق این شغل بود. بازیگری برای من درآمد بیشتری داشت. همیشه اوضاع یکسان نیست. من هم دوران بازنشستگی و استراحت دارم و واقعا نمیتوانستم روی پولی که از شغلم بهدست میآوردم حساب چندانی باز کنم. من حدود ۲۰ سال سابقه تدریس دارم، هنرستان، گرافیک درس میدادم و بعد از اینکه وارد دنیای بازیگری شدم که همه هم میدانند چطور این اتفاق افتاد، دیگر فرصت تدریس نداشتم وبعد ازاینکه حضور درعرصه بازیگری جدی شد خود را بازخرید کردم و دیگر درس ندادم. علت این موضوع هم این بود که واقعا فرصت نمیکردم هم در مدرسه و کلاسها حضور داشته باشم هم سر صحنه فیلمها وگرنه معلمی و تدریس را هنوز هم دوست دارم، گرچه فکر میکنم شرایط مالی و حقوقی این شغلها واقعا نابسامان است و معلمها با مشکلات زیادی در کارشان دست و پنجه نرم میکنند.
زهرا سعیدی، بازیگر دیگری است که پیش از مشغولشدن به حرفه بازیگری، معلم زبان انگلیسی بوده است. او از دوران دبستان و با حضور در تئاترهای مدرسه با هنر بازیگری آشنا شد و زمانی که خواست به صورت حرفهای وارد عرصه بازیگری شود با مخالفت مادرش مواجه شد و بهناچار از علاقهاش صرفنظر کرد و ادامه تحصیل داد. او پیش از این در یک مصاحبه گفته بود: من قبل از این که معلم شوم، تئاتر کار میکردم. آن موقع هدفم این نبود که کار بازیگری را ادامه دهم اما علاقه داشتم. حتی مدتی هم با اداره فرهنگ و هنر آن موقع قرارداد بستم اما وقتی خواستم ادامه تحصیل دهم به علت اصرار مادرم که خیلی دوست داشت من معلم شوم، تصمیم گرفتم زبان تدریس کنم. ورود به حرفه معلمی، قرار گرفتن مقابل کلاس و تعامل با بچهها برای بعضی معلمهای تازهکار، یک مقدار استرس به همراه دارد.
زهره حمیدی هم بازیگر دیگری است که تجربه درس دادن در مدرسه را داشته. او پیش از این گفته بود: من در سالهای ۵۲ تا ۵۴ معلم بودم و وقتی فرزندان دوقلویم به دنیا آمدند، مجبور به ترک این شغل شدم و نتوانستم ادامه دهم. آن زمان در روستا بودیم و من هم مربی مهدکودک بودم و هم در یک پروژه با عنوان «پیکار با بیسوادی» به زنان و دختران جوان درس میدادم. آن زمان خودم در رشته اقتصاد تحصیل میکردم و همزمان درس هم میدادم.
مهوش وقاری راهم باید از دیگر بازیگرانی دانست که به همراه همسرش زندهیاد محسن قاضیمرادی،ازکارمندان بازنشسته آموزش و پرورش بودند. ازجمله دیگر بازیگرانی که شغل معلمی را هم تجربه کردهاندمیتوان به سیدجواد هاشمی، قدرتا... ایزدی و سیروس همتی اشاره کرد.